When you feel unlovable, unworthy and unclean,
when you think that no one can heal you,
Remember, Friend,
God Can.
وقتی احساس میکنی قابل دوست داشتن نیستی
وقتی احساس بی لیاقتی و نا پاکی می کنی
وقتی احساس می کنی کسی نمی تواند دردهای تو را التیام ببخشد
به یاد داشته باش دوست عزیز من
خدا می تواند.
پرسش کلیدی این است:
"من کیستم!"
و تنها راه دریافت پاسخ آن است که :
سکوت پیشه کنی،هوشیار باشی و آگاه
افکارت را بنگری و بگذاری که بگزرند.
روزی، درخواهی یافت که سکوت حاکم گشته و حتی نجوایی از فکر به گوش
نمی رسد.
همه چیز ساکن شده ،گویی زمان از حرکت باز ایستاده است،
و ناگهان از خوابی چندین ساله بر میخیزی!
از چنگال کابوس رهایی یافته ای.
The authentic question is, "Who am I"?
And the only way to know is to be silent,
Be alert, be aware, watch your thoughts, and
Let them disappear.
One day, you will find all has become
silent…not even a murmur of thought.
Everything has stopped, as if time has
Stopped. And suddenly you are awake from
A long, long dream, from a nightmare.
درون تو تنها گذرگاهی است که می تواند یاری رسان باشد.
با سفر به درون می توانی به هستی چنگ بزنی.
در آن لحظه، با همه چیز احساس یگانگی ژرفی می کنی.
و دیگر تنها نیستی،غیر تو کسی نیست.
این تنها تو هستی که در همه سو بسط یافته ای و در همه چیز تجلی کرده ای،
این تویی که در درخت شکوفا شده ای ; این تویی که در ابرهای نقره ای می خرامی،
در دریای بیکران،قطره ای و در رود، جاری.
این تویی در جانوران و این تویی در انسانها.
There is only one door which can help
You and that is within you.
Taking a jump into yourself, you have
Plunged into existence.
In that moment you feel a tremendous
Oneness with all. Then you are no longer
Lonely, no longer alone, because there is
nobody who is other than you.
There is only you expanded in all
Directions, in all possible manifestations. It is
You flowering in the tree; it is you moving in
a white cloud. it is you in the ocean, in the
river. It is you in the animals, in the people.